فلسطین - صراط
صراط |
فلسطین در سخنان استاد شهید مرتضی مطهری ( بر گرفته از کتاب حماسه حسینی) همبستگی و همدردی چرا باید کارنامه ملت ما در امر به معروف و نهی از منکر آن قدر پست و پایین باشد؟ امر به معروف و نهی از منکر یعنی چه؟ یعنی همدردی، همبستگی، همکاری، همگامی، تعرف( شناسایی)، آگاهی، قدرت. آنکه روز اول این اصل را طرح کرد برای این طرح کرد که می دانست دینش دین اجتماعی است، دین فردی نیست، دین صومعه و دیر نیست.آنها که یک عمر در دیرها و صومعه ها زندگی کردند امروز متشکل می شوند، همبستگی و همدردی پیدا می کنند، ما که دینمان دین اجتماعی و زندگی و همکاری و وحدت و همبستگی است، به سوی انفراد و تنهایی و جدایی و تفرق گرایش پیدا کردیم. آنکه چنین دستوری را طرح می کند می خواهد ما ملتی آگاه باشیم و بلکه حوادثی که در بطن روزگار مستتر و پنهان است، آینده را پیش بینی کنیم. ما نه تنها پیش بینی نمی کنی بلکه وضع زمان خودمان را هم نمی فهمیم. امام صادق علیه السلام هزار و سیصد سال پیش فرمود:العالم بزمانه لا تهجم علیه اللولبس نقش اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر آن کس که زمان خود را درک کند، اوضاع زمان خود را بشناسد، جریانی را که در سطح و بطن رمان مستمر است درک کند، در کار خود اشتباه نمی کند یعنی مردم بی خبر از زمان و خود بی خبر از اوضاعی که در بطن یا در سطح روزگار می گذرد، همیشه در اشتباهند، یعنی همیشه عوضی کار می کنند به جای اینکه دشمن را بکوبند، خودشان را می کوبند، به جای آنکه سینه دشمن را سیاه کنند سینه و پشت خودشان را سیاه می کنند. این هم کارنامه ما. امر به معروف و نهی از منکر ارزش نهضت حسینی را بالا برد و هم چنین نهضت حسینی امر به معروف و نهی از منکر را ارزش و اعتبار و آبرو داد. حال چه کار کنیم که خودمان ارزش پیدا کنیم، به صورت یک ملت با ارزش در بیاییم، به صورت یک ملت معتبر و با آبرو در بیاییم؟ جواب این سوال را قرآن مجید داده است: کنتم خیر امه اخرجت للناس شما بهترین امت ها و ملت ها هستید اما با یک شرط: تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر می خواهی به خودت ارزش بدهی، می خواهی در نزد پیغمبر خدا ارزش پیدا کنی؟ با عمل کردن به این اصل در نزد خدا و پیغمبر ارزش پیدا کن. اگر می خواهی در نزد ملل جهان ارزش پیدا کنی که هم بلوک شرق روی تو حساب کند و هم بلوک غرب سر نوشت تو را در اختیار نگیرد و او برای تو تصمیم نگیرد، امر به معروف و نهی از منکر داشته باش، همبستگی و همدردی داشته باش، اخوت و برادری اسلامی را زنده کن، از بی خبری پرهیز کن، از ضعف و لا ابالی گری پرهیز کن.این برنامه های بی خبری و لا ابالی گری یعنی چه؟ برنامه بی خبری برای این است که آگاه نباشی ،نفهمی، ندانی،. لا ابالی گری برای چه؟ برای این که ضعیف باشی، قدرت نداشته باشی. تن پیامبر در قبر از دست یهود می لرزد. اگر پیغمبر اسلام زنده بود، امروز چه می کرد؟ درباره چه مسأله ی می اندیشید و والله و بالله قسم می خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود می لرزد. این یک مسأله دو دو تا چهار تا است. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم والله مرتکب گناه شدهام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید، مرتکب گناه شده است. گذشته از جنبه اسلامی، این چه تاریخچه ای دلرد؟ قضیه فلسطین که مربوط به دولتی از دولت های اسلامی هم نیست، مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانه اش بیرون کرده اند. تاریخچه فلسطین چیست؟ مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما داوود و سلیمان برای مدت موقتی در آنجا سلطنت کرده اند. تاریخ را بخوانید، در تمام این مدت دو سه هزار ساله کِی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ کِی بوده است که اکثریت سرزمین فلسطین متعلق به ملت یهود باشد؟ آیا بیشتر سرزمین فلسطین از آن ملت یهود است؟ قبل اسلام هم متعلق به آنها نبود، بعد از اسلام هم متعلق به آنها نبود. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین در اختیار مسیحی ها بود نه در اختیار یهودی ها. و اتفاقاً مسیحی ها که با مسلمین صلح کردند یکی از مواردی که در صلح نامه گنجاندند این بود که شما یهود را در اینجا راه ندهید. گفتند ما با شما زندگی می کنیم ولی با یهود زندگی نمی کنیم. چه طور شد که یک دفعه نام وطن یهودی به خودش گرفت؟ یکی از قضایایی که کارنامه قرن ما را تاریک می کند( این قرنی که به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشته اند) همین قضیه است.یهودی های دنیا بعد از این که ملت های غیر مسلمان زجر و شکنجه و آزار می بینند( در روسیه، آلمان و بسیاری از نقاط دنیا) بزرگانشان می نشینند می گویند تا وقتی که ما در اطراف دنیا متفرق هستیم، در هر جا اقلیتی هستیم، سرنوشت ما همین است. ما باید مرکزی را انتخاب کنیم و همه آن جا جمع شویم، اتباع مذهب یهود آنجا جمع شوند. اول جایی را هم که فکر نمی کردند فلسطین بود. جاهای دیگر را فکر می کردند. بعد جنگ بین الملل اول پیش می آید. ( البته من خلاصه اش را عرض می کنم می توانید کتابهایی را در این زمینه نوشته شده است، بخوانید) متفقین با عثمانی ها می جنگند. من نمی خواهم از عثمانی ها دفاع کنم، ولی هر چه بود حکومت واحدی بود. اگر ظالم هم بود، بالاخره واحد بود. اعراب ساده لوح از حکومت عثمانی به ستوه آمده بودند. تحریک متفقین را پذیرفتند از داخل، علیه حکومت عثمانی جنگیدند، به وعده این که به خود آنها در مقابل عثمانیان استقلال بدهند. انگلیس در اشغال فلسطین انگلیسیها به اینها قول قطعی دادند که ما به شما استقلال می دهیم به شرط این که به نفع ما با عثمانی ها بجنگید. این بیچاره ها جنگیدند، در حالی که این بد بخت های نادان نا آگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان می جنگیدند. انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم که تازه تشکیل شده بود، محکم کرد که فلسطین را می دهیم به شما در قلب کشور های اسلامی جامعه ملل به وجود آید( عدالت را ببینید) و تصویب می کند که در دنیا ملت هایی هستند( مخصوصاً ملت هایی که از عثمانی جدا شده اند) که چون رشد ندارند ما باید برایشان سرپرست معین بکنیم تا این ها را اداره بکنند. یعنی در واقع می خواستند ارثیه عثمانی ها را تقسیم بکنند. قسمتی از آن را دادند به فرانسه، قسمتی را دادند به انگلستان و .... از جمله جاهایی که انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیّم و سر پرست شما هستم. رسماً شد کفیل.بعد به صهیونیست ها وعده داد( وعده معروف بالفور) که من اینجا را به شما می سپارم. صهیونیست ها یعنی یهودیانی که ده ها قرن بود که در گوشه های دیگر دنیا زندگی می کردند و از نژاد های دیگر بودند. من فکر می کردم این یهودیانی که هستند از نسل اسرائیل اند. حالا می بینم تاریخ تشکیک می کند، این حرف دروغ است. بسیاری از این یهودی ها اصلاً از اسرائیل نیستند. جامع مشترکشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است. یهودیانی که در اطراف و اکناف دنیا زندگی می کردند فقط به دلیل این که فرنگی ها به این ها زجر داده اند و این ها دنبال نقطه ای می کردند که در آن جا جمع شوند و به دلیل این که مردم خیانت پیشه ای هستند و به دالیل این که کتاب مقدس شان به آن ها اجازه داده که اگر به سر زمینی رفتید رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیله ای برای پیشبرد هدفتان امتناع نکنید، بعد که انگلستان وسیله مهاجرتشان را فراهم کرد به این سر زمین مهاجرت کردند و زمین ها را خریدند در حالی که یهودی بومی در فلسطین بیش از پنجاه هزار نفر نیست که الآن هم آن بیچاره ها در بد بختی فوق العاده ای زندگی می کنند. یعنی یهودیان اروپایی و آمریکایی که آمدند ا ز جمله بد بختی هایی که به وجود آورده اند این است که سربار یهودیان اصیلی هستند که حق دارند در آن جا زندگی کنند. یک عده روشن فکر در میان اعراب بودند، قیام کردند، انقلاب کردند،این ها را کُشتند، اعدام کردند و به دار کشیدند. مرتب یهودی ها را فرستادند. همین که عده زیاد شد، اسلحه زیادی هم در میان شان پخش کردند، بعد این ها افتادند به جان مسلمانان بومی، کشتند و زدند و بعد هم آواره کردند. پشت سر یکدیگر از کشور های اروپایی مهاجرت می شد، آمدند و آمدند. این یهودیانی را که شما امروز اسم شان را می شنوید: موشه دایان ، زلی اشکول، گلدامایر، زهر مار، آخر ببینید این ها از کجای دنیا آمدند؟ مدعی هستند که این سر زمین، سر زمین ما است. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان آواره از خانه و زندگی شان هستند. هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچک در آن جا تشکیل شود؟ خیلی اشتباه کرده اید، خیلی هم اشتباه می کنید او می داند که یک دولت کوچک بالاخره نمی تواند آن جا زندگی کند. یک اسرائیل بزرگ که دامنه ش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم کشیده شود. [ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 6:44 عصر ] [ زهرا ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |