چرا قیام؟ - صراط
صراط |
چرا قیام؟ به امام حسین علیه السلام می گفتند: شما در مدینه ودر مکه، محترم هستید و در یمن، آن همه شیعه هست؛ یک گوشه بروید که با یزید هم کاری نداشته باشید، یزید هم با شما کاری نداشته باشد! این همه مرید، این همه شیعیان؛ زندگی بکنید، عبادت و تبلیغ کنید! چرا قیام کردید؟ قضیه چیست؟ تشکیل حکومت؟ دوست دارند این طور بگویند که حضرت خواست حکومت فاسد یزید را کنار بزند و خودش یک حکومت تشکیل بدهد؛ این هدف قیام ابی عبد الله علیه السلام بود. این حرف نیمه درست است؛ نمی گویم غلط است. اگر مقصود از این حرف، این است که آن بزرگوار برای تشکیل حکومت قیام کردند، به این نحو که اگر ببینند نمی شود انسان به نتیجه برسد، بگویند نشد دیگر، بر گردیم؛ این غلط است. بله، کسی که به قصد حکومت، حرکت می کند، تا آن جا پیش می رود که ببیند این کار شدنی است؛ تا دید احتمال شدن این کار، یا احتمال عقلایی وجود ندارد، وظیفه اش این است که بر گردد. اگر هدف، تشکیل حکومت است، تا آن جا جایز است انسان برود که بشود رفت؛ آن جا که نشود رفت، باید بر گشت. اگر آن کسی که می گوید هدف حضرت از این قیام، تشکیل حکومت حقه ی علوی است، مرادش این است، این درست نیست؛ برای این که مجموع این حرکت، این را نشان نمی دهد. شهادت؟ در نقطه مقابل، گفتند نه آقا ، حکومت چیست؛ حضرت می دانست که نمی تواند حکومت تشکیل بدهد؛ بلکه اصلاً آمد تا کشته و شهید بشود! این حرف هم مدتی سر زبان ها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات زیبای شاعرانه یی هم این را بیان می کردند. بعد من دیدم بعضی از علمای بزرگ ما هم این را فرموده اند. و این که اصلاً حضرت، قیام کرد برای این که شهید بشود، حرف جدیدی نبوده است- گفت: چون با ماندن نمی شود کاری کرد، پس برویم با شهید شدن کاری بکنیم! این حرف را هم در اسناد و مدارک اسلامی نداریم- که برو خودت را به کام کُشتن بینداز- ما چنین چیزی ندارین. ما شهادت را که در شرع مقدس می شناسیم و در روایات و آیات قرآن از آن نشانی می بینیم، معنایش این است که انسان به دنبال هدف مقدسی که واجب یا راجح است، برود و در آن راه، تن به کشتن هم بدهد. این، آن شهادت صحیح اسلامی است؛ اما این که آدم، اصلاً راه بیفتد برای این که من بروم کشته بشوم، یا یک تعبیر شاعرانه ی این جوری که خون من پای ظالم را بلغزاند و او را به زمین بزند! این ها آن چیزی نیست که مربوط به آن حادثه ی به آن عظمت است؛ در این هم بخشی از حقیقت هست، اما هدف حضرت، این نیست. انجام یک واجب پس به طور خلاصه، نه می توانیم بگوییم که حضرت، قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه می توانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن، قیام کرد. بنده به نظرم این جور می رسد: آن کسانی که گفته اند" هدف، حکومت بوده"، میان هدف و نتیجه، خلط کرده اند؛ نخیر، هدف، این ها نبود. امام حسین علیه السلام، هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را می طلبید که در این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت: حکومت، یا شهادت. البته حضرت برای هر دو آمادگی داشت؛ هم مقدمات حکومت را آماده کرد و می کرد؛ هم مقدمات شهادت را آماده کرد و می کرد. هم برای این توطین نفس می کرد، هم برای آن. هر کدام هم می شد، درست بود، ایرادی نداشت؛ اما هیچ کدام هدف نبود، دو نتیجه بود. هدف، چیز دیگری است. اگر بخواهیم هدف امام حسین علیه السلام را بیان کنیم، باید این جور بگوییم که هدف آن بزرگوار، عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین، که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین- حتّی خود پیغمبر- انجام نداده بود؛ نه پیغمبر این واجب را انجام داده بود، نه امیر المؤمنین، نه امام حسن مجتبی! یک رکن اسلام فقط یک حکم از احکام نظام اسلامی را پیغمبر گفته بود ولی عمل نکرده بود. این یک رکنی از ارکان نظام اسلامی است... آن این بود که هر گاه این قطار منظم جامعه اسلامی و نظام اسلامی از خط خارج بشود و روند کلی این نظام تغییر پیدا کند تکلیف چیست؟ اگر بنیانگذار اسلام بیاید و همه احکام اسلامی را بیان کند این یکی را بیان نکند کار ناقصی کرده دیگر، پیغمبر این را بیان کرده. برای مسلمان ها گفته بود که اگر یک وقتی نظام اسلامی از خط اسلام خارج بشود و این جهت حرکتی که جامعه اسلامی دارد این جهت تغییر پیدا کند بوسیله قدرتمندان، بوسیله زورگویان، بوسیله منافقان، بوسیله خود را در سطح مسلمان ها جا زدگان، اگر چنان چه یک چنین انحرافی به وجود بیاید در مقابل این انحراف چه عملی باید انجام داد؟ این را پیغمبر گفته بود، اما خود به این عمل نکرده بود. چرا؟ چون تا پیغمبر سر کار بود که انحرافی پیش نمی آمد تا خود پیغمبر عمل کند به آن حکمی که در مقابل انحراف چه باید کرد. این باید در زمان جانشینان پیغمبر می بود؛ این جانشین کی باشد این فرقی نمی کرد، بسته به این بود که آن شرایط خاص در زمان کدام یک از ائمه بعد از پیغمبر پیش بیاید. اگر آن شرایط در زمان امیر المؤمنین پیش می آمد امیر المؤمنین آن جور عمل می کرد، اگر در زمان امام علی النقی یا مثلاً فرض کنید که امام حسن عسگری علیهما السلام آن شرایط پیش می آمد آن جور عمل می کرد..، و لذا امام حسین علیه السلام بایستی به آن تکلیف الهی عمل می کرد. برای این که نظام اسلامی را -که داشت از خط خارج می شد یا خارج شده بود- با آن عمل، با ادای آن واجب، با انجام آن تکلیف به وضع اول خودش بر گرداند. این تکلیف حسین بن علی بود و ماهیت واقعه عاشورا و قیام عاشورا این است. منبع: اشک باید راز دار باشد: توصیه های رهبر معظم انقلاب به عزاداران، مداحان و مبلغان حسینی /تدوین: سید مرتضی مفید نژاد [ جمعه 91/9/3 ] [ 11:13 عصر ] [ زهرا ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |